مهرسا کوچلو من بدنیا اومد
سلام دختر نازم بلاخره مامان دوباره برگشت ببخشید ک این همه مدت نیومدم و پستی نگذاشتم ولی مامان قول میده جبران کنه نه ماه بارداری هم ب خوبی تمام شد و روز ده فروردین 93صبح زود من و بابا دوتایی ب بیمارستان اریا رفتیم تا کوچلوی نازمون رو توی اغوش بگیریم من و بابا استرس شدید داشتیم از یکطرف خوشحال بودیم و از یکطرف دیگه نگران توی راه مدام خدا رو صدا میکردم و ازش میخواستم یک دختر سالم و صد البته خوشکل بهمون هدیه کنه روز بدنیا اومدنت بهترین روز زندگی من و بابا بود و هست تمام مدت عمل رو گریه کردم دلم برای روزهای یکی بودنمون تنگ میشه مهرسا جونم ساعت12:15 با صدای اذان به دنیا اومدی و تو رو ک مدام هم گریه میکردی رو ...
نویسنده :
eli
19:03